یادداشت 76

ساخت وبلاگ

چند روز پیش صبح خیلی زود وقتی هوا خیلی تاریک بود زدم بیرون . انجام کارهای اداری تقریبا تا ساعت سه عصر طول کشید. از ساختمان زدم بیرون و درخواست اسنپ چندبار را زدم تا منو تا محلی که ماشینم توش بود ببره . بیست دقیقه ای منتظر موندم ، رفتم از پذیرش ساختمان درخواست کردم درصورت امکان برام آژانس بگیره . یک ماشین از تلفن تپسی برام گرفت . یک ربع گذشت تا راننده برسه و سوار بشم .

از خستگی و گرسنگی سرم تکیه دادم به صندلی و چشمام بستم. وسط های راه با بوی تند و گند سیگار چشمام برای چند ثانیه باز کردم. راننده شیشه رو داده بود پایین و سیگار می کشید . اول خواستم بهش اعتراض کنم ولی منصرف شدم . چرا که ممکن بود با اعتراضم نهایت لطف کنه و سیگارش رو خاموش کنه ولی برای مسافران بعدی!

 

به آخر مسیر رسیدم . پول رو براش کارت به کارت کردم و پیاده شدم . راننده رفت و من و با درگیری ذهنیم تنها گذاشت . با خودم درگیر بودم که تماس بگیرم برای اعتراض یا نه! تصمیم خودم رو گرفته بودم . شماره رو با گوشی گرفتم . پشت خط منتظر موندم برام ارزشمند بود که اعتراض کنم . کاغذی که شماره ماشین توش نوشته شده بود دستم گرفتم. آهنگ پخش می شد زمان انتظار در صف ۱۰ دقیقه می باشد ... منتظر موندم .... زمان انتظار شما در صف ۸ دقیقه می باشد ... زمان انتظار شما ۹ دقیقه می باشد ... زمان انتظار شما ۱۲ دقیقه !!!

زمان انتظارم جای این که کم بشه داشت زیاد می شد! من کسی هستم که بوی سیگار تحمل کرده و نتونسته انتقاد خودش رو به مسئول تپسی برسونه .

 

کوچه خوشبختی پلاک67...
ما را در سایت کوچه خوشبختی پلاک67 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : lucko بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 0:02